جدول جو
جدول جو

معنی ابوالحسن علی حسنی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالحسن علی حسنی
ابن عباس بن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمان بن قاسم بن حسن بن علی بن أبی طالب، مکنّی به ابوالحسن. فقیه و اصولی بود و در حدود سال 340 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اختلاف اهل البیت. 2- مایجب أن یعمله المجتهد. (ازمعجم المؤلفین بنقل از تراجم الرجال جنداری ص 24)
لغت نامه دهخدا
ابوالحسن علی حسنی
(عَ یِ حَ سَ)
ابن اسماعیل بن قاسم بن محمد حسنی، مکنّی به ابوالحسن. وی از امرای یمن و در زمرۀ ادیبان و شاعران بود. در سال 1050 هجری قمری در ’شهاره’ که از قلاع صنعاء است متولد شد. پدرش او را ناظر بر اعمال ’ضوران’ در یمن کرد و پس از مدتی نظارت جمیع اعمال یمن را بدوسپرد. آنگاه در ’تعز’ سکونت گزید و خانه او محل رفت و آمد ادیبان و شاعران بود و در سال 1096 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. (از الاعلام زرکلی بنقل از خلاصهالاثر ج 3 ص 148) (از معجم المؤلفین ج 7 ص 37)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ حَرْ را)
ابن عمر بن احمد بن عمار بن احمد بن علی بن عبدوس حرانی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن عبدوس. مفسر و واعظ و فقیه قرن ششم هجری بود. در سال 510 یا 511 هجری قمری متولد شد و در 558 هجری قمری درگذشت. او راست:1- تفسیری بزرگ. 2- کتاب المذهب فی المذهب. 3- مجالس وعظ. (از معجم المؤلفین بنقل از ذیل طبقات الحنابلۀ ابن رجب ص 206. شذرات الذهب ابن عماد ج 4 ص 183)
لغت نامه دهخدا